ماهنی
 
یاشاسین آذربایجان
به وبلاگ ترک گروپ خوش آمدید لطفاً نظر دهید.منتظر تمام انقادات و پیشنهادات شما هستیم.
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 10:53 ::  نويسنده :

حلقه اولدوق قاپیسیندا یئنه مئیخانه لرین

بو حالیله یئتیشک وصلینه پئیمانه لرین

بیزخراباتا اوشاق واختی گلیب دؤشمه میشیک

کرپیچ اولدوق دیواریندا بو قدیم خانه لرین

دیلیمین خنجری عاشیقلری دوغرار گؤندوز

گئجه شمعیم یاخاجاق آتشه پروانه لرین

مشورتله آچیلیر سیرّی اگر دونیامیزین

من دئییم سنده چئویر تسبحینین دانه لرین

ایستریک تئز قوتارا صوحبتینی ایندی قلم

واقیف اوللوق حالینا سونرادا دیوانه لرین

خوابی غفلت آلاجاق آلسا بیزی آغوشونا

بیرجه آندا دؤشریک قوینونا افسانه لرین

او گوزللر ائله هوپموشدو بیزیم جانیمیزا

صائب اولدوق مایاسی بیزده بو بوتخانه لرین

او آجی سئوزلره صبرائیله یرک دؤزدوم من

چون کمال اهلی اولان ناکام اولور سئزدیم من

هرزه سؤز سؤیله ینه یاخشی جواب سوسماقدیر

سوساراق های قوپاران هرزه دیلی اؤزدوم من

کاما چاتماق دیله یرسن ائلی چاتدیر کامینا

بونو گؤردوم هارا گئتدیم هارانی گزدیم من

اودیله سن مومو بیر یئرده نئجه ساخلایاسان؟

آتشیمله پولادی موم کیمی بیل ازدیم من

اونودوبلار سنی صائب یادا سالماز کیمسه

دردیمی لعلیله داغ سینه سینه یازدیم من

حجاب جسم را از پیش جان بردار ای ساقی

مرا مگذار زیر این کهن دیوار ای ساقی

به یک رطل گران بردار بار هستی از دوشم

من افتاده را مگذار زیر بار ای ساقی

به راهی می‌رود هر تاری از زلف حواس من

مرا شیرازه کن از موج می زنهار ای ساقی

چرا از غیرت مذهب بود کم غیرت مشرب؟

مرا در حلقه ی اهل ریا مگذار ای ساقی

چراغ طور در فانوس مستوری نمی‌گنجد

برون آور مرا از پرده ی پندار ای ساقی

شراب آشتی‌انگیز مشرب را به دور آور

بده تسبیح را پیوند با زنار ای ساقی

ادیب شرع می‌خواهد به زورم توبه فرماید

به حال خود من شوریده را مگذار ای ساقی

ز انصاف و مروت نیست در عهد تو روشنگر

زند آیینه ی من غوطه در زنگار ای ساقی

به شکر این که داری شیشه‌ها پر باده ی وحدت

به حال خویش صائب را چنین مگذار ای ساقی

می‌کند یادش دل بیتاب و از خود می‌رود

می‌برد نام شراب ناب و از خود می‌رود

هر که چون شبنم درین گلزار چشمی باز کرد

می‌شود از آتش گل آب و از خود می‌رود

از محیط آفرینش هر که سر زد چون حباب

می‌زند یک دور چون گرداب و از خود می‌رود

پای در گل ماندگان را قوت رفتار نیست

یاد دریا می‌کند سیلاب و از خود می‌رود

زاهد خشک از هوای جلوه ی مستانه‌اش

می‌کشد خمیازه چون محراب و از خود می‌رود

وصل نتواند عنان رفتن دل را گرفت

موج می‌غلتد به روی آب و از خود می‌رود

نیست این پروانه را سامان شمع افروختن

می‌کند نظاره ی مهتاب و از خود می‌رود

دست و پایی می‌زند هر کس درین دریا چو موج

بر امید گوهر نایاب و از خود می‌رود

بی‌شرابی نیست صائب را حجاب از بیخودی

جای صهبا می‌کشد خوناب و از خود می‌رود

یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا

از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا

تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟

شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا

خانه‌آرایی نمی‌آید ز من همچون حباب

موج بی‌پروای دریای حقیقت کن مرا

استخوانم سرمه شد از کوچه گردیهای حرص

خانه دار گوشه ی چشم قناعت کن مرا

چند باشد شمع من بازیچه ی دست فنا؟

زنده ی جاوید از دست حمایت کن مرا

خشک بر جا مانده‌ام چون گوهر از افسردگی

آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا

گرچه در صحبت همان در گوشه ی تنهاییم

از فراموشان امن آباد عزلت کن مرا

از خیالت در دل شبها اگر غافل شوم

تا قیامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا

در خرابیهاست، چون چشم بتان، تعمیر من

مرحمت فرما، ز ویرانی عمارت کن مرا

از فضولیهای خود صائب خجالت می‌کشم

من که باشم تا کنم تلقین که رحمت کن مرا؟

صائب تبریزی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ ترک گروپ خوش امديد از اينكه از وب ما ديدن ميكنيد ازشما سپاسگذاريم واميدواريم لحظات خوشي را در اين وبلاگ سپري كرده باشيد و خوشتون اومده باشه دوستان عزيز نظر يادتون نره حتما درمورد عكس ها ومطالب نظر بديد به نظرات قشنگتون پاسخ داده ميشه باتشكر.
آخرین مطالب